چرا توقف ، چرا ؟ پرنده ها به جستجو جانب آبی رفتند . افق عمودی است و حرکت فواره وار و در حدود بینش سیاره های نورانی می چرخند و این در ارتفاع به تکرار می رسد ، چاههای هوایی به نقد های رابطه تبدیل میشوند و روز فرصتی است که در مخیله تنگ یک روزنامه نمی گنجد ، چرا توقف کنم ؟ راه از میان موی رگهای تنگ حیات می گذرد . کیفیت محیط کشتی زندان ماه ، سلول های فاسد را خواهد کشت و در فضای شیمیایی بعد از طلوع ، تنها صداست ، صدا که جذب ذره های زمان خواهد شد ، چرا توقف کنم ، چه میتواند باشد مرداب ، چه می تواند باشد جای تو روزیه حشرات خاک ، افکار سردخانه را جنازه های بادکرده رقم میزنند . نامرد در سیاهی مردان ، مردیش را پنهان کرده است . چرا باید توقف کنم .